چیزی سراغ دارید که همچون خواندن کتاب در رشد و توسعهی فردی ما و بیشتر از هر کسی شاید توسعهی فردی نویسنده تازهکار، تاثیرگذار باشد؟ چیزی ساده، راحت و با حداقل امکانات؟ چیزی که با کمترین هزینه و اندکی وقت قابل دسترس باشد؟ اما همین روش ساده، شاید سادهترین روش در پیشبرد رشد شخصیتیمان، اگر به درستی و در جهت صحیح هدایت نشود، تاثیر و فوایدش را از دست داده و آنچنان که باید و در توانش است، سودمند نخواهد بود.
اشتباه اکثر ما این است که کتاب خواندن را زیادی ساده فرض میکنیم و بدون برنامهریزی و دقت، تنها به خواندن سرسری و بیتوجه کتابِ دلخواه و یا معروفی که ناماش را بسیار شنیدهایم بسنده میکنیم. اما همچون هر چیز مهم دیگر در زندگی برنامهریزی در این مورد هم، واجب و کمککننده است. پیشنهاد میکنم برای درک بهتر لزوم برنامهریزی در هر فعالیتی، به این مقاله رجوع کنید: اشتباهاتی که ما را از پایبندی به برنامهریزیمان دور میکنند
از مزیت کتاب خواندن نمینویسم چرا که حتم دارم خوانندهی این وبلاگ و این مقاله، کتابخوان و کتابدوستی است که خود به تمام وجوه این گوهر واقف است. تنها نقل قولی میآورم از مارک تواین: “کسی که مطالعه نمی کند نسبت به کسی که خواندن بلد نیست هیچ برتری ندارد.”
این مقاله دربارهی کتابهایی که صرفن برای لذت بردن و رفع عطش اشتیاق میخوانید، نیست. در مورد خوانش کتابهایی صحبت میکنم که برای رشد و پیشرفت و همینطور دستیابی به اهدافمان در زندگی نیازمند مطالعهشان هستیم. به عنوان مثال برای یک نویسنده میتواند طیفی از آثار کلاسیک تا تازههای نشر باشد، یا از روانشناسی تا زیستشناسی و یا تاریخ تا اسطورهشناسی. هر کتابی که میتواند راهگشا و راهنمای ما در زمینهی تخصصیمان باشد.
آنچه در این مقاله میخوانید:
- برنامهریزی برای مطالعه
- مشکلات در مسیر اجرای برنامهریزی
- چرا مطالب کتابها در یادمان نمیماند
- تنوع در مطالعه
- مطالعهی چند کتاب به طور همزمان
- در هر مکانی و هر زمانی از وقت مردهات به نفع یادگیری بهره ببر
برنامهریزی برای مطالعه ( کتابهای مرجع، آموزشی و منابع کار و حرفه)
- برای رسیدن به اهداف کوتاه و بلندمدتتان چه دانش و اطلاعاتی نیاز دارید؟ چه مقدار از آن را میتوانید از کتابها بدست آورید؟ به دنبال منابع بگردید و لیستی از کتابهای مرجع آن حوزهی خاص را تهیه کنید. اگر با نوشتن اهداف و آرزوها آشنا نیستید، این مقاله را در سایتم بخوانید: لیست آرزوها چگونه به توسعهی فردی ما کمک میکند بدون افراط و با در نظر گرفتن محدودیت مالی و زمانی تعدادی از بهترینهای لیستتان را انتخاب کرده و تهیه کنید. با یک مثال برایتان بیشتر توضیح میدهم:” من برای نوشتن رمانام، نیاز دارم از اسطورهها و افسانههای ایران زمین بیشتر بدانم. کتاب بندهش، شناخت اساطیر ایران و برخی از مقالههای منتشر شده در فضای اینترنت را به عنوان مرجع انتخاب کردهام. “
- با توجه به زمانی که برای رسیدن به هدفتان تعیین کردهاید و کتابهایی که قرار است برای آن هدف مطالعه کنید، زمانبندی کنید. شاید برایتان سخت باشد که دقیقن تعیین کنید در چه زمانی میتوانید یک کتاب را تمام کنید. سخت نگیرید یک بازهی حداقلی و حداکثری نیز کفایت میکند. برگردیم به مثال: “با توجه به حجم هر کتاب، حدودن دو ماه نیاز دارم تا حداقل دوبار هر کدام را قبل از شروع رمان و همزمان با نوشتن طرح، بخوانم. قدم بعدیام این است که همزمان با شروع نوشتن رمان، بار سوم خوانش را هم آغاز کنم.
- اگر برای هدفی کوتاه مدت برنامهریزی میکنید، به خوانش چندبارهی کتاب هم توجه کنید. یک بار خواندن کتاب، مخصوصن اگر با نیت یادگیری باشد، اصلن کافی نیست. کتابهای مفید و مرجع در حوزهی کاری و هنری شما، حتمن باید بیش از سه بار خوانده شوند تا تاثیر و سودمندی لازم برای شما و هدفتان را داشته باشند. مثال: به هیچوجه یک بار خواندن کتاب بندهش با آن زبان سخت، برای من کافی نخواهد بود.
- کتابهای مرجع را دارید. زمان حدودی مورد نیاز برای مطالعهی چندبارهی آنها را هم تعیین کردهاید. زمان تقریبی رسیدن به هدف را هم میدانید. یک دفتر و قلم لازم دارید تا همه چیز را مکتوب کنید. برنامهریزی و رسیدن به مقصد بدون یادداشتبرداری و عینی ساختن تفکرات امکان ندارد. مثال: “هدف من این است که در مدت چهار تا پنج ماه، حداقل سه بار کتابها را خوانده باشم و نسخهی اولیهی رمان را هم بنویسم. تمام این برنامهریزی را در دفتر روزانهام با جزئیات مکتوب کردهام.”
- این برنامهریزی برای خواندن کتابهای درسی نیز راهگشاست. هدف در این مورد میتواند پاس کردن درس مورد نظر باشد و یا یادگیری و آموزش.
مشکلات در مسیر اجرای برنامهریزی:
برای خواندن، خرید کتابهای مورد نیاز و پایبندی به برنامهریزی احتمالن چند مشکل پیش رویتان قرار میگیرد. راهکارهای خودم را برایتان مینویسم، امیدوارم که برایتان سودمند باشند.
- قیمت کتابها: همهی ما با قیمت فزایندهی کتابها چالش داریم. بهترین راهحل من بعد از صرفهجویی در دیگر هزینههایم، استفاده از کتابهای الکترونیکی و پی دی اف های رایگان است. قصدم تخطی از قانون کپیرایت که در ایران به هیچ وجه رعایت نمیشود، نیست. اما برای مثال: همین کتاب بندهش که کتاب مرجع من است. نسخهی چاپیاش را پیدا نکردم و در اینترنت نسخهی رایگانش را یافتم. این نقض حقوق مولف نیست وقتی به عنوان خواننده به کتاب نیاز دارم و کتاب نایاب است.
- نداشتن جای کافی:دردی مشترک برای اکثر کتابخوانها، بهترین راهکار باز همان کتاب الکترونیک، پی دی افها و کتابهای صوتی است. من هم عاشق ورق زدن کتاب و بوی کاغذ هستم ولی باید گاهی برخی خواستهها را برای هدف والاتر قربانی کرد.
- نداشتن وقت کافی برای خواندن همهی کتابها در بازهی برنامهریزی شده: اگر تمام راهکارهای برنامهریزی را انجام میدهید و باز زمان کم میآورید، تنها پیشنهادم کتاب صوتی است. زمانی که غذا میپزید و یا کارهای خانه را انجام میدهید، زمان رانندگی یا نشستن در اتوبوس و مترو، بهترین کار استفاده از زمان و گوش سپردن به کتاب است. این کار یک مزیت دیگر نیز دارد. برگردیم به مثال من:“ کتاب صوتی شناخت اساطیر ایران از کتاب کاغذی برای من بسیار مفیدتر است. چرا که بسیاری از اسامی تلفظی سخت داشتند و اگر کتاب را میخواندم، نمیتوانستم تلفظ درست آنها را بیاموزم.”
چرا مطالب کتابها در یادمان نمیمانند؟
چقدر برایتان پیش آمده کتابی را خواندهاید و چند هفته بعد هیچ چیز جز مضمون کلی از آن به یادتان نمانده است؟ چند بار پیش آمده در جمعی به کتابی اشاره شده که شما آن را خواندهاید و وقتی خواستهاید از جزئیاتش بگویید، حافظه یاریرسانتان نشده است؟ حس تلخ و ناامیدکنندهای است، میدانم. برای من هم این وضعیت بارها تکرار شده است. سوال اینجاست که چه باید کرد؟
در طول بیش از بیست سال کتابخوانی به راهکارهایی رسیدهام برآمده از تجربیات خود و آموزههای اساتیدم، به ویژه استاد http://shahinkalantari.com که برایتان بازگو میکنم. شما هم اگر تنها برای گذران وقت کتاب نمیخوانید و انتظار دارید نکات و مطالب مفید کتابها در زندگی و کسب پیشرفتتان نمود داشته باشند، این موارد را به کار برید.
-
- یادداشتنویسی: آنچه میخوانید در ذهن شما تبدیل به آموزههایی میشود که با هرفرد دیگر متفاوت است. برداشت و فهم خود از مطالب را در حاشیهی کتاب بنویسید. اگر مثل من تمایل دارید، کتاب تمیز و دستنخورده بماند، از خود بپرسید چرا؟ چه ایرادی دارد در حاشیهی کتاب چیزی بنویسید؟ به این فکر کنید چند سال بعد که کتاب را دوباره میبینید چه لذتی دارد از افکار و درک چند سال پیشتان، مدرکی پیش رویتان وجود داشته باشد. اگر هم هیچجوره دلتان رضا نمیدهد، دفترچه یادداشتی را به هرکتاب اختصاص دهید. ولی هم مصرفگر کاغذ خواهید بود و هم ممکن است دفتر گم شود. نوشتن در حاشیهی خود کتاب امنتر و کاربردیتر است.
-
- علامتگذاری مطالب مهم: از روی تجربه میگویم، ماژیک هایلایت بهترین گزینه برای این راهکار است. مداد به مرور زمان کمرنگ میشود. خودکار ظاهر کتاب را نازیبا میسازد. رنگ اما هم از بین نمیرود و هم ظاهر کتاب را برای خوانش دوباره جذابتر میسازد. هر مطلب و نکتهای را که به نظر میرسد مهم و اساسی است علامت بزنید. اینکار سبب میشود اگر وقت مرور کل کتاب را نداشتید، بتوانید در وقت صرفهجویی کرده و به سرعت چکیدهی مطالب مهم را مرور کنید.
-
- چندبار خوانی: هر چقدر هم بار اول، کتاب را با دقت بخوانید، یادداشت بردارید و مطالب مهم را هایلایت کنید، اگر به یک بار خواندن بسنده کنید، باز بعد از مدتی مطالب از ذهنتان پرمیکشند. اگر کتاب حاوی نکات کلیدی و مهم در جهت آموزش و رشدتان است، باید زحمت چند بار خواندن آن را به جان بخرید. نه تنها مطالب در ذهنتان ماندگار میشوند، بلکه با هر بار خواندن به کشف و شهودی از کتاب میرسید که برایتان شگفتآور خواهد بود. چیزهایی در خوانش چهارم و یا پنجم دستگیرتان خواهد شد که حتا در خوانش سوم از دیدتان پنهان مانده بودند. امتحان کنید. خواهید دید.
تنوع در مطالعه
فقط رمان میخوانم، از داستان کوتاه خوشم نمیآید، کتابهای انگیزشی تمامن زرد هستند، رمان خواندن از مد افتاده و کاری است بیهوده، من فقط در حوزهی کارم مطالعه میکنم. این جملات و دهها جملهی عجیب و باورنکردنی دیگر در مورد مطالعه که حتمن شما هم به گوشتان خورده است، همیشه مرا متعجب و متاسف میسازند. کسی کتابخوان واقعی و اهل مطالعه است که دایرهی خوانشاش گسترده و دارای تنوع باشد. من شخصن کسی را که میخواهد نویسنده شود اما به عمرش داستان کوتاه نخوانده و بهانهاش این است که من عاشق رمان هستم را درک نمیکنم. یا کسی که رمان را سخیف میشمرد و جایگاهاش را پایین میآورد.
چطور کسی ادعا میکند نویسنده است اما در عمرش کتاب روانشناسی و یا جامعهشناسی را در دست نگرفته؟ یا بدتر، از ادبیات کلاسیک چیزی نخوانده چون به نظرش کهنه و از مدافتادهاند. تنوع در مطالعه مزایای بسیاری دارد:
- برای شناخت خود، رسیدن به سوالاتی که هر ذهن کنجکاو و جستجوگری را به فکر میبرد و برای آگاهی از رمز و راز بودن، باید در هر زمینهای مطالعهای ولو اندک داشت.
- نه تنها برای نویسنده که برای هر کسی با هر شغلی, تنوع حوزهی مطالعاتی، سبب آگاهی و شناخت نسبت به مردم و جامعه و درنتیجه پیشرفت و موفقیت در کار و حرفه میشود.
- کشف علایق تازه، از راه امتحان سبکها و انواع کتابها میسر است. من تا امسال حتا یک کتاب غیر درسی در حوزهی کسب و کار نخوانده بودم. با اینکه رشتهی تحصیلیام مدیریت بازرگانی بود یا شاید چون رشتهی تحصیلیم مدیریت بود، چرا که مطالب به روزرسانی نشده بودند. خشک و بیتناسب با نیاز روزمره بودند و دهها دلیل دیگر، کلن مرا از این رشته و کتابهای این حوزه ترسانده یا بهتر است بگویم دلسرد کرده بودند. اما به تشویق استاد کلانتری عزیز، با مطالعهی اولین کتاب جذاب و معتبر در این رشته چنان علاقهمند و شیفته شدم که فهمیدم چه رشتهی جذابی را در دانشگاه خواندهام و چقدر بد برایمان تدریس شده. این اشتیاق منجر شد به گذراندن دورهی کپیرایتینگ که تا چندی پیش حتا به ذهنم نمیرسید ذرهای به آن علاقه داشته باشم.
- وقتی به کتابفروشی میروید، یک راست سراغ قفسههای مورد علاقهتان نروید. کتابی را که تعریفاش را شنیدهاید یا برای خریدش به کتبفروشی رفتهاید، نخرید و خارج شوید. از چرخیدن و گردش در کتابفروشی و ورق زدن کتابهای جدید و ناشناس لذت ببرید. اینها جملات استاد کلانتری است که همیشه با تاکید تکرار میکنند. من به شخصه عاشق و شیفتهی محیط کتابفوشیها هستم. شاید دو ساعت در میان عطر خوشِ ردیفهای جادو گردش کنم اما خرید هم نکنم (همچین اتفاقی از عجایب است) میگردم و ورق میزنم و میخوانم. گاهی کتابی نامدار میخرم و گاهی گوشهگیری تنها.
مطالعهی چند کتاب بهطورهمزمان
تا دو سال پیش عادت داشتم یک کتاب را پیش از خواب بخوانم، که معمولن رمان یا داستان کوتاه بودند و یک کتاب آموزشی و عمیق را در طی روز. اما با جدی شدن نویسندگی برایم و افزایش روزافزون منابعی که نیاز به مطالعهشان داشتم، فهمیدم باید بیشتر مطالعه کنم. راهکاری که به ذهنم رسید اما نمیدانستم اشتباه است یا درست، این بود که چند کتاب را با هم بخوانم. بار دیگر راهنمایی استاد کلانتری، بسیار سودمند واقع شد و فهمیدم خواندن چند کتاب با هم نه تنها مفید که لازم است. برای تنوع مطالعاتی و بهرهمندی از فوایدش. در حال حاضر گاهی تا هفت یا هشت کتاب را در یک روز میخوانم. برای مثال در همین زمان که این مقاله را مینویسم، در حال مطالعهی این کتابها به طور همزمان هستم: قهرمان هزارچهره، حرکت در مه، هنر داستاننویسی و اینسو و آنسوی متن (در حوزه نویسندگی)، شناخت اساطیر ایران(صوتی)، رمان جذاب قبرستان حیوانات، مجموعه داستان کوتاه زمانسوار، اشعار معاصر، یک کتاب در زمینهی نوجوانان و افسانهی کارآفرینی
در هر مکانی و هر زمانی از وقت مردهات به نفع یادگیری بهره ببر
این نکته را به تازگی به کار میبندم و نه تنها از این جهت که از وقتم بهترین استفاده را میبرم بلکه حس عذاب وجدان ناشی از اتلاف وقت هم کمتر به سراغم میآید.
وقتی در اتوبوس، مترو و یا تاکسی هستی، به جای شکایت از ترافیک و اندیشیدن به مشکلات و یا زمزمههای تکراری ذهنت، بخوان. یا اگر در یک مهمانی هستی که مجبوری به حضور داشتن اما نه حرفی داری و نه حرفی دارند که برایت سودمند باشد، بخوان. همراه داشتن کتاب سخت است؟ موبایلات که همیشه همراهات است، به جای چرخیدن در فضای مجازی و اتلاف زمان ارزشمندت، کتاب بخوان، باز هم سخت است؟ گوش کن. خواهی دید با مجموع این دقایق به ظاهر اندک در طول ماه چه مقدار راندمان مطالعهات افزایش مییابد.
2 پاسخ
بسیار عالی نگار جانم ،ممنون از مطالب آموزنده ای که در اینجا مینویسی و تجربیات خودت رو با ما به اشتراک میگذاری ،بسیار آموزنده بود.
موفق باشی نگار جانم
عزیز دلم حمایتت باعث افتخار و انگیزه بخش منه. ممنونم یک دنیا که میخونی و نظرت رو مینویسی برام.