برای رشد و توسعهی فردی و اجتماعی هنرمند، دانستن دلایل انجام هنری که به آن عشق میورزد و باورش دارد، بسیار ضروری است. اگر نویسندهاید اما نمیدانید چرا مینویسید، اگر نقاش هستید و نمیدانید چرا نقش میزنید و یا اگر عکاسید و دلیل عکس برداشتن را نمیدانید، یک جای کارتان میلنگد.
قلم و کاغذ بردارید و هر چیزی به ذهنتان میرسد، بنویسید. چرا این هنر را انجام میدهید؟ برای مثال، چرا مینویسید؟ از نوشتن به چیزی میرسید؟ چه فایدهای برایتان دارد؟
در این متن میخواهم از دلایل نوشتن و علاقهام به نویسنده شدن بگویم. قرار است حداقل به چهل دلیل برسم. روزی که نوشتن این متن را شروع کردم، جز پنج-شش دلیل چیزی در ذهن نداشتم. با همانها شروع کردم و همچنان قرار است این متن ادامهدار باشد.
دلایل من برای نوشتن
- میخواهم بنویسم چون از کودکی باور داشتم استعدادش را داشتهام.
- مینویسم چون آرامشی از نوشتن نصیبم میشود که در چیز دیگری نیافتهام.
- میخواهم نویسنده باشم چون برای اعتبار در جامعه به یک عنوان غیر از همسر و مادر بودن نیاز دارم. نویسنده بودن ارزشمندترین اعتباری است که میخواهم.
- بدون نوشتن هویتم را گم کرده بودم با بازگشت به سویش هویت گمشدهام را بازیافتم.
- میخواهم ثابت کنم هیچوقت برای نویسنده شدن دیر نیست. هم به خودم و هم به آنهایی که تشویقام کردند و هم آنها که گفتند نمیشود، نمیتوانی.
- برای پسرم مینویسم. میخواهم به من افتخار کند.
- برای همسرم مینویسم. میخواهم زحمات و تشویقهایش را با موفقیتام جبران کنم.
- برای نگار سیزدهساله مینویسم که آرزویش نویسنده شدن در جوانی بود و من متعهدم او را به آرزویاش برسانم.
- برای نگار هفتادساله مینویسم، تا زمانیکه به گذشته نگاه میکند از من راضی باشد.
- برای پدرم مینویسم تا ذوق موفقیت تنها دخترش را در چشماناش ببینم.
- برای مادرم مینویسم تا جبران گوشهای از زحمات و فداکاریهایش را با رنگ شادی به او برگردانم.
- برای آنها که نوشتههایم را دوست دارم و با گفتن حتا یک جمله راهم را هموار کردند مینویسم.
- مینویسم چون حافظ در خواب به من گفت غلام طلعت آنم که آنی دارد. چون آنِ من نوشتن است.
- مینویسم چون نوشتن از نامم میآید. نگار. بنویس.
- میخواهم نویسنده باشم تا خوابهای غریب و عجیبام به هدر نرود.
- مینویسم تا بگویم من هم وجود دارم. وجودی که تنها برای گذران روزها زنده نیست.
- عاشق نوشتنام چون شخصیترین دلیل زندگی من، جدا از خانواده و عزیزانام است. شاید نتوانم درست بیان کنم. نوشتن بین من و من است. بین من و قلم. کسی در بین نیست، چیزی است برای خود خود خودم.
- نوشتن افسانهی شحصی من است. دلیلی که خدا گفت موجود شو و من آفریده شدم.
- مینویسم تا خوشحال باشم تا همسر و پسرم خوشحال باشند. تا شادی در من فوران کند و من آنرا به تمام مردم دنیا هدیه دهم.
- میخواهم نویسنده شوم تا تمام افکار و رویاهای عجیب و غیرعادی ذهنام را بیرون بریزم. پدیدههای خارقالعادهای که از نظر من حیفاند اگر نوشته نشوند.
- نوشتن را دوست دارم چون مرا با انسانهایی از جنس دیگر، از دنیای دیگر آشنا کرد. دنیایی که فرای روزمرگی و تکرر پوچ و بیمعنای زندگی است.
- مینویسم چون به اساتید نویسندگیام مدیونم. برای اصغرعبدالهی فقید که الفبای فیلمنامه را به من آموخت، برای خانم کمالی که اولین معلم انشای من بود و عشق نوشتن را در من شعلهور کرد و گفت بنویس، برای علی فیاضمنش که اولین استادی بود که ذهن متفاوتام را نه تنها سرکوب نکرد که ترغیب به آفریدن کرد.
- برای استادی مینویسم که مرا به نوشتن بازگرداند و ققنوس وجودم را تشویق به زنده شدن و تولدی دوباره کرد. برای جبران زحمات استاد شاهین کلانتری مینویسم.
- نوشتن را دوست دارم چون راهی است برای عاقل ماندن در شرایطی که دیوانگی محتوم است.
- مینویسم تا باشم. بدون نوشتن تمام نیستم و بودنام تنها توهم من است.
- نوشتن راهی است برای دوست داشتن همه، زمانی که کینه و نفرت را روی کاغذ نابود میسازم.
- باورش برای خودم هم سخت اما مینویسم تا از نوشتن به درآمد برسم.
- میخواهم با نوشتن پولدار شوم.
- مینویسم چون کار کردن برای دیگری عذابآورترین شکنجه برایم است.
- نوشتن را دوست دارم چون وفادار است، هر چقدرم هم که ننویسم او مرا رها نمیکند.
- مینویسم تا همه را دوست بدارم، همچنان که این روزها بیشتر دوست دارم تا نفرت بورزم، چون اینروزها بیشتر مینویسم.
- مینویسم تا بیشتر بخوانم، هر چه بیشتر مینویسم، نیاز بیشتری در من شکل میگیرد برای دانستن، پس بیشتر میخوانم.
- مینویسم تا با نگار قبل از نوشتن توفیر داشته باشم. حتا نوشتن چند سطر، ذهن، شعور و احساسم را ارتقا میدهد. تصور اینکه روزانه چند ساعت نوشتن، برای سالها چه انسان والایی از من خواهد ساخت، هیجانانگیز است.
- نوشتن داروی ذهن و جسم و روان من است. همین نوشتن مرا از دکتر و دارو بینیاز خواهد ساخت. چرا که باور دارم ریشهی بیشتر بیماریها رنج و دردی است که در قلب پنهان میشود و با نوشتن از شدت آنها میکاهم.
- مینویسم چون باورمندم جامعه اینروزها به شدت به نوشتن نیازمند است. اگر همهی آدمها مینوشتند، حتم دارم دنیا جای بهتری بود.
10 پاسخ
به به چه دلایل خوبی. 🤩عالی بود نگار عزیز
ممنونم بانو جان
ممنونم که خوندید
بنویس نگار که نوشته هات رو دوست دارم عزیزم.
فدای تو یار من
خیلی زیبا مینویسید نگارجان
واقعا نویسندگی فقط یک شغل نیست ،واقعا باید عاشق نوشتن باشی و توی سختیهای این راه دوام بیاری .
اهمیت قلم و نویسنده انقدر زیاد است که خدا هم تو قرآن فرمود:”سوگند به قلم و آنچه مینویسند”
عالی بود نگار جان
ممنونم دوست عزیزم از حمایت همیشگیت مهربون
چه دلایل خوبی
دوست هنرمند با ذوق
ممنونم عزیزم
مرسی که خوندید
آفرین نگار عزیز
چه دلایل زیبا و پرمایه ایی برای نوشتن دارید.
همواره قلم تان پرتوان باد
ممنونم فاطمه جان از لطفت و وقتی که گذاشتی