سفرنامه: جشن پایان کرونا در کوش‌آداسی 1 (بهار1401)

مقدمات سفر

سفر برای من یکی از اهداف زندگی و مایه‌ی آرامش و شادمانی است. از چند ساعت تا یک سال فرقی ندارد، سفر از کوله‌بار رنج زندگی یکنواخت و روزمره‌ام می‌کاهد و جانم را لبریز انرژی و میل به زیستنی از نو می‌سازد. برای یک نویسنده چه چیز الهام‌بخش‌تر از سفر به مکان جدید و شناخت مردمی با فرهنگ و زبان دیگر است؟ به این سخن ارزشمند ابن بطوطه با تمام وجود معتقدم که: ” ممکن است در آغاز سفر شما حرفی برای گفتن نداشته باشید، اما سفر در پایان از شما یک نویسنده می‌سازد.”

 

قبل از خواندن سفرنامه پیشنهاد می‌کنم مقاله‌ی” هروقت دلت سفر خواست، چمدانت را ببند  را بخوانید.

 

در دوران همه‌گیری کرونا مثل خیلی‌ها ما هم خانه‌نشین شدیم. برای منی که سفر چیزی هم‌پایه‌ نفس کشیدن روحی است، این مدت دوری از آن یعنی رهسپار شدن به وادی افسردگی. برای همین در سال آخر سفرهای کوچک چند روزه به شمال، الموت و زنجان در اوج ترس و با وسواس بیمارگونه‌ام به کرونا، اجتناب ناپذیر بود. هراس و نگرانی، بیشترِ لذت سفر را زایل می‌کرد اما به گمونم دیو افسردگی وحشت بیشتری در من ایجاد کرده بود که رضایت دادم به ریسک ابتلا، هر چند تمام پروتکل‌ها را به شدت رعایت می‌کردیم و خدا را سپاس که مبتلا هم نشدیم.

اما این سفرهای کوتاه تکراری برای من که تشنه‌ی دیدن و آشنایی با فرهنگ‌ها و مردم دیگر کشورها هستم، ارضاکننده نبودند. از طرفی افزایش روزافزون نرخ دلار مرا با این حقیقت تلخ که حتا اگر کرونا هم نبود، توان سفر ما روز به روز کمتر می‌شود، روبرو ساخت.

 

انتخاب مقصد

بالی را برای سفر بعدی در نظر داشتیم ولی با اتمام کرونا و بررسی قیمت‌ها به این نتیجه رسیدیم که در شرایط فعلی امکان سفر به آن برایمان مقدور نیست. مانند همیشه انتخاب مقصد و جستجو برای بهترین شرایط بر عهده من بود و نتیجه چند ماه جستجو تنها گزینه‌های ممکن را دبی و ترکیه نشان داد که به هر دو چندین سفر داشتیم. اما با اینکه از بچگی بسیار به ترکیه سفر کرده‌ام و به نوعی کشور دومم محسوب می‌شود، انتخابم باز ترکیه بود. شاید چون به زبانش آشنایی دارم و برای استفاده روزمره از زبانشان مشکلی ندارم، شاید چون مردم و آداب و رسوم‌شان را  نزدیک خودمان می‌دانم و شاید چون طبیعتی بی‌نظیر دارد. البته که با تمام تورمی که این دو سال اخیر گریبان‌شان را گرفته  هنوز نسبت به دبی برای ما به صرفه‌تر است.

 

انتخاب شهر

بین شهرهای ترکیه انتخاب سخت بود. گرچه چند سالی است به استانبول نرفته‌ام و دلم تنگش بود اما می‌دانستم بعد از سه سال، سفر به شهری ساحلی و  با گرایش    استراحت و آرامش برایمان بهتر است و البته پسرک شش ساله‌ام در این تصمیم نقشی پررنگ داشت.

انتخاب محدود شد به شهرهای ساحلی. آنتالیا، مارماریس، چشمه، آلاچاتی و کوش‌آداسی را دیده بودیم. تعریف بدروم را زیاد شنیده بودم و خیلی دوست داشتم این‌بار مقصدمان بدروم باشد. اما مشکلی که بدروم، آنتالیا و مارماریس دارند، نبود پرواز مستقیم به آن‌هاست. سه سال پیش که به مارماریس رفتیم، پرواز در دنیزلی نشست و از آن‌جا با  اتوبوس حدود پنج ساعت و نیم راه بود. تصور کنید این راه با یک بچه‌ی سه ساله و بعد از شب بیداری در فرودگاه و  پرواز سه ساعته، به علاوه تاخیر پرواز و زمانی که برای جمع شدن مسافران و تحویل چمدان هدر می‌شود چقدر خسته‌کننده است.

امسال متوجه شدم که از تهران به فرودگاه دالامان که نیم ساعت فاصله با مارماریس دارد  پرواز برقرار شده ولی چرا هنوز برای بدروم و آنتالیا پرواز مستقیم وجود ندارد، پاسخی منطقی ندارد. البته آژانس‌ها به شما می‌گویند به آنتالیا پرواز مستقیم ترک وجود دارد ولی اگر کسی همچون من ترس از پرواز و به خصوص تیک‌آف و لندینگ داشته باشد، هشت بار  بلند شدن و نشستن هواپیما برای یک سفر یک هفته‌ای، برایش حکم شکنجه‌ای جان‌فرسا دارد . چرا که پرواز مستقیم به آنتالیا هم باید در یک شهر غیرساحلی فرود آید و مجدد بلند شود. نتیجه‌ی این کار احمقانه که از دست‌اوردهای دولت احمدی‌نژاد است جز افزایش نرخ پرواز و خستگی مسافر هیچ سودی ندارد. و البته احتمالن تمسخر ترک‌ها..

با دلخوری بدروم از لیست خط خورد. همین‌طور آنتالیا و در نهایت با اینکه یک بار به کوش‌آداسی رفته بودیم، به خاطر پرواز به ازمیر که فرودگاهی بسیار بهتر از شهرهایی مانند دنیزلی داشت و راه کوتاه یک ساعته تا مقصد، مجددن انتخاب ما شد.

 

انتخاب هتل

مهمترین دلیل به صرف بودن شهرهای ترکیه نسبت به دبی، هتل‌های آل و یوآل آن‌هاست که خرجی جز خرید و تورهای تفریحی برایتان نمی‌ماند. در صورتی که غذا در دبی بسیار هزینه‌بر است. می‌شود گفت که نود درصد هتل‌هایی که آژانس‌های ایرانی رزو می‌کنند از این دو نوع هستند.

شاید برایتان تفاوت این‌دو جالب باشد. هتل‌های آل شامل سه وعده غذا و نوشیدنی هستند و بوفه‌ی فست‌فود از ظهر تا عصر ولی هتل‌های یوآل صبحانه‌ی دیر هنگام و شام دیرهنگام برای مسافرانی که به صبحانه و شام نمی‌رسند هم دارند و قنادی، دکه بستنی، وافل و … . البته برخی از هتل‌های آل هم ممکن است این خدمات اضافه را داشته باشند. در کل به نظر من اگر خیلی شکمو نباشید، فرق این دو نوع هتل از نظر غذا، فارغ از دیگر امکانات، چندان زیاد نیست. مگر اینکه در دیگر امکانات همچون تفریحات، پارک آبی، سرگرمی شبانه و امکانات برای کودکان متفاوت باشند.

برای من جستجو برای هتل از لذت‌بخش‌ترین قسمت‌های سفر است. کافی است کسی پیشنهاد سفر دهد حتا اگر تنها دو درصد احتمال رفتن داشته باشم، زمانی از روزم را به گردش در دنیای هتل‌ها اختصاص می‌دهم. حتا بارها شده کسی از دوستان و یا خانواده قصد سفر داشته و من داوطلبانه برایش به جستجو پرداخته‌ام. کاری است سرشار حظ و نشاط برایم.

این‌بار هم جستجو را از چند ماه جلوتر شروع کردم. زمانی‌که حتا سفر قطعی نشده بود.  همیشه اعتقاد داشته‌ام یا کاری رو انجام نده یا به بهترین شکل انجام بده و به این شعار  برای خرید و سفر و تمام جنبه‌های زندگی پایبندم. مخصوصن در سفر از آنجایی که همیشه نهایتن سالی دو بار امکان سفر خارجی برایمان فراهم بوده، باور داشته‌ام صرفه‌جویی در هزینه‌های منطقی، فقط لذت سفر را می‌کاهد. حاضرم خرید را به کلی حذف کنم اما هتل و پرواز همانی باشد که باید.

برای همین همیشه در لیست تور برای هتل‌ها که به ترتیب قیمت چیده می‌شوند یکی دو هتل آخر را انتخاب می‌کردم. نه اینکه صرفن برای اینکه قیمت بیشتری داشتند که ساده‌لوحی و به بیانی شاید حماقت باشد. ولی وقتی درباره هتل در بهترین سایت‌های معرفی هتل‌ها تحقیق می‌کردم و کامنت‌های بسیاری از مهمانان قبلی هتل را از ملیت‌های مختلف می‌خواندم می‌دیدم کمی هزینه بیشتر ارزشش را دارد.

البته که این نتایج برای زمان دلار نهایت هفده- هجده تومانی بود. امسال که ذوق‌زده از پایان کرونا و ترسیده از قیمت دلار سراغ تورها و هتل‌ها رفتم، قیمت‌ها کابوس‌گونه بر سرم آوار شدند. هزینه یک نفر بیش از هزینه کل سفر مارماریس سه سال پیش بود. مگر می‌شود این‌همه تورم و افزایش قیمت در سه سال؟

این‌بار حتا نمی‌شد به هتل آخر لیست نزدیک شد. باز هم تجربه‌ی خوبی بدست آوردم از محدودیت. همیشه بهترین، ته لیست یا اول لیست نیست، گاهی میانه‌ی لیست، حد وسط بهترین انتخاب می‌تواند باشد. محدودیت مالی باعث شد هتلی را از سایت بوکینگ انتخاب کنم که  امتیازش حتا از هتل‌های انتهای لیست برتر و بهتر بود. نود درصد مسافرین امتیاز عالی یا بسیار خوب به آن داده بودند. هتل پالم وینگز افسوس.

.http://booking.com 

 

هتلی تقریبن بزرگ البته نه به اندازه‌ی هتل‌های آنتالیا که البته قیمت‌های بزرگ هم دارند. همراه دو پارک آبی کوچک برای بزرگترها و بچه‌ها، ساحل اختصاصی و  ورزش‌های آبی و ماساژ، حمام ترکی و استخر سرپوشیده و سرباز از امکانات هتل بودند. البته ورزش‌های آبی و ماساژ هرینه‌ی جداگانه دارند. و شاید گران‌تر از کلوپ‌های آبی خود شهر .کوش‌آداسی

 

انتخاب پرواز

همان‌طور که گفتم چون از فرودگاه ازمیر تا کوش‌آداسی و اکثر هتل‌ها حدود یک ساعت با اتوبوس راه است، لازم نیست پرواز ترک که گران‌تر است بگیرید. ولی از آنجایی که هر بار با ایرلاین‌های ایرانی حتا ماهان که از نظر من باز امنیت و برنامه‌ی منظم‌تری دارد، پرواز داشتیم، تاخیر چند ساعته چیزی عادی بود، خیلی دوست داشتم پرواز ترک بگیریم. ترس از پروازِ عمیق و دردساز هم جای خود. بیایید روراست باشیم امنیت پروازهای هر کشوری از ایران بالاتر است.

شانس خیلی خوبی آوردیم و برای تاریخی که مد نظرمون بود، پرواز ترکیش تخفیف خورد. به حدی که قیمت تور با همان هتل و پرواز ایران‌ایر از ترکیش گران‌تر بود. معطل نکردم. قید انتظار برای چند نفری که گفته بودند شاید همسفرمان شوند را زدم و رزو کردم. تجربه به من ثابت کرده نباید وقت و انرژی‌ات را به خاطر اما و شاید هدر بدهی.

 

 

بستن چمدان

 

 

طبق معمول چمدان‌ها یک هفته قبل سفر آماده بودند. بر خلاف همیشه که لباس، کفش، اکسسوری و لوازم زیادی جمع می‌کردم این‌بار هوشمندانه‌تر به شیوه‌ی ست کردن، تا جایی که می‌شد سعی کردم سبک سفر کنم. یکی از چالش‌های من و مادرم که بسیار تعدادشان زیاد است، پر کردن چمدان‌هایم تا خرخره بوده است. اما در این سفر انگار  می‌خواستم به مادرم ثابت کنم که می‌توانم سبک سفر کنم. گرچه مطمئنم باز هم به نظر ایشان می‌شد کمتر باشد.

اجازه بدید از روش ست کردن برای کم کردن بار سفر بگویم. خیلی ساده است برای هر لباسی که دوست دارید در سفر همراه داشته باشید، دلیل داشته باشید. کجا قراره بپوشیدش؟ کاربردش چیست؟ آیا اصلن به درد سفر پیشرو می‌خورد؟ مثلن کارکرد یک پیراهن شب کلاسیک در سفری که مدام پی خرید یا گشت و گذار در موزه و آثار باستانی هستید، چیست؟

وقتی مطمئن شدید لباس مورد نظر مورد استفاده شما قرار خواهد گرفت، کفش، اکسسوری و کیف مناسب آن را کنارش قرار دهید. اگر بلوز و تی‌شرت بود، دامن و یا شلوار و شلوارک مناسبش را با توجه به مورد استفاده‌شان. می‌توانید برای هر روز سفر دو دست لباس انتخاب کنید. تا این‌جای کار چندان هم کم بار نشده‌اید اما حداقل مثل همیشه کیسه‌ای از بدیلیجات، چندین کفش و وسایل آرایش مو که اکثرشان هم در طول سفر به کارتان نمی‌آیند را بار نکرده‌اید.

حالا زمان انتخاب است. ببینید کدام یک از تی‌شرت‌ها و بلوزهایتان را می‌توانید به چند صورت متفاوت ست کنید. مثلن یک شومیز سفید ساده دارید. بهترین انتخاب برای سفر. می‌توانید با یک جین آبی، با یک دامن مشکی، با یک شلوارک سفید و … ست‌اش کنید. پس با انتخاب یک شومیز از میان دیگر بلوزهایتان می‌توانید کلی جا بازکنید. همین‌کار را با شلوارها انجام دهید. یک شلوار نخی کرم گشاد برای یک سفر تابستانی عالی‌ است. تقریبن با هر تی‌شرت و بلوزی قابل استفاده است.

نوبتی هم باشد نوبت نقطه ضعف خانم‌هاست. کیف و کفش. اگر قرار نیست به مهمانی دعوت شوید یا خودتان را به یک کلاب با دِرِس‌کد رسمی مهمان کنید، قید کفش پاشنه بلند را بزنید. جز جاگیر بودن، ثمر دیگری ندارند. انتخاب کنید. از میان کفش‌هایتان کدام‌شان برای حداقل سه ستی که کنار گذاشته‌اید، مناسبند؟ تجربه به من ثابت کرده است، یک کتانی سفید. یک صندل حصیری با رنگ خنثی. یک کفش مشکی راحت. یک و یا دو صندل مخصوص ساحل (اگر سفرتان ساحلی است) برای سفر یک هفته‌ای کافی است.

برای کیف هم راه‌کار همان راه‌کار کفش است. یک کیف کمری که این‌روزها بیشتر به نظر روی سینه‌ای‌اش ترند است. یک کیف حصیری (سفر تابستان) و یک کیف مخصوص ساحل باز اگر سفرتان ساحلی است، کافی است. نه چمدانتان را بی‌جهت پر کنید نه کیف‌های خاص و بزرگ‌تان را تخریب.

همراه داشتن یک هودی یا سوئیشرت نازک برای سفر بهاری بسیار حیاتی است. هیچ چیز به اندازه‌ی خرید یک لباس از سر اجبار در یک شهر توریستی گران که طبق سلیقه‌تان هم نیست، آزاردهنده نیست. سفر بین دو فصل یعنی بار زیاد به دلیل شرایط آب و هوایی متغیر. پس گاهی چاره‌ای جز بستن چمدان سنگین ندارید.

برای اکسسوری و وسایل آرایش صورت و مو هم دقیقن با رویه‌ی کفش و کیف پیش بروید.

داروهای مورد نیاز مخصوصن اگر فرزند دارید تب‌بر و سرماخوردگی، اگر سفر ساحلی می‌روید، کرم ضدآفتاب، افتر سان و کرم اکسید دوزینک برای سوختگی احتمالی که چون آبی بر آتش است و لوازم ضروری دیگر که در سفر نیاز است را هم فراموش نکنید.

 

 

 قبل از سفر

 

اگر مثل من ایده‌آل‌گرای وسواسی باشید، هیچ‌وقت هیچ کاری را برای لحظه آخر نمی‌گذارید. پرداخت عوارض خروج یکی از آن کارهایی است که باید سر فرصت انجام شود نه در فرودگاه. این البته نظر من است. روز سفر شاید اتفاقی غیرمنتظره رخ دهد و دیرتان شود. آن‌ وقت همین کار ساده شاید باعث از دست دادن پرواز می‌شود که البته توصیه من همیشه این است که حتا کمی بیش از سه ساعت قبل پرواز در فرودگاه باشید. شاید زیادی محافظه‌کارم ولی باید حساب اتفاقات پیش‌بینی نشده را داشت.

این را هم بگویم چیزی سنگین‌تر و بی‌معناتر از پرداخت عوارض خروجی در میان مخارج سفر نیست. چون یگانه مردمی هستیم که برای سفر باید هزینه‌ای به دولت بدهیم. قسمت بدترش هم اینجاست که به بچه‌ها ارز دولتی تعلق نمی‌گیرد اما عوارض چرا. شما پیدا کنید پرتقال فروش را.

پروسه گرفتن ارز دولتی هم خودش ماجرایی است. داشتن حساب در بانک ملی. صرف حداقل چند ساعت از وقت ارزشمندتان. شاید ندانید. شما می‌توانید هم نفری سیصد دلار  از صرافی بگیرید و هم پانصد یورو از بانک ملی که به صورت حواله است و در فرودگاه تحویل .می‌گیرید. البته برای کشورهایی که ویزا نیاز دارند مبلغ بیشتر است

تور را خریده‌اید. عوارض پرداخت شده. ارز مورد نیاز در جیبتان است. چمدان‌ها بسته شده. تنها کار انتظار است و صبر. برای اینکه این لحظات شیرین‌تر شوند، چون از نظر من چند روز قبل سفر و هیجان آن بسیار لذت‌بخشند، بهترین کار جستجوی مکان‌های دیدنی شهر مقصد است. اگر تمایل دارید تنها از امکانات هتل که البته تمام هزینه‌هایش را در هتل‌های آل و یوآل پرداخت کرده‌اید، استفاده کنید که هیچ. فقط به سایت هتل بروید از تمام سوراخ سنبه‌های هتل سردرآورید چرا که برای من پیش آمده یک قسمت جذاب هتل مثل یک بار دنج یا سالن ورزش را روز آخر کشف کرده‌ام و کلی افسوس خورده‌ام.

 

گوشی شما و اینترنت بهترین راهنمای سفر شماست

با استفاده از اپلیکیشن‌های راهنمای سفر و  گوگل می‌توانید تمام برنامه سفر ار از پیش بچینید. اگر اهل دیدن مکان‌های تاریخی، خرید، امتحان غذاهای سنتی و یا دیدن شهر و هم‌صحبت شدن با مردم بومی هستید، به کمک گوگل تمام شهر زیر دستتان است. از نظر من تریپ ادوایزر بهترین راهنمای شماست برای پیدا کردن مکان‌های دیدنی، رستوران و …

    http://tripadvisor.ca   

دیدن آثار تاریخی از علایق من است. اما از وقتی پسرم به دنیا آمده هرگز نتوانستم دل سیر به این علاقه در سفر برسم. شما هم اگر فرزند کوچک دارید و همراهی ندارید که بچه‌ها را پیش انها بگذارید احتمالن شانسی برای این دیدوبازدید ندارید. اما دیدن شهر به مراتب آسان‌تر است. به مرکز شهر بروید و با مردم بومی معاشرت کنید. حتا اگر مشکل زبان دارید همان خرید، خوردن غذای خیابانی و خرید سوغاتی و چند کلمه چانه زدن لطف زیادی دارد.

سعی کنید حتا اگر از نظر هزینه مشکلی ندارید، استفاده از مترو، اتوبوس و سایر حمل و نقل عمومی را امتحان کنید. هم وارد زندگی جدیدی می‌شوید و هم اینکه چه اشکالی دارد در هزینه‌هایتان صرفه‌جویی کنید؟

کامنت‌های مسافران هتل را بخوانید اکثرن از راه‌های ممکن برای رفتن به قسمت‌های مختلف شهر نوشته‌اند. اگر زبانتان خوب نیست، دو راه دارید یا از کسی که زبانش خوب است کمک بگیرید و یا به سایت لست سکند بروید و از قسمت سفرنامه مقصدتان را انتخاب کنید. توضیحات بسیار خوبی در برخی از سفرنامه‌ موجود است. من همیشه هم سفرنامه‌های داخلی را می‌خوانم و هم خارجی. هر کدام چیزی برای آموزش به شما و افزودن بر تجربه‌تان خواهند داشت.

برای خرید هم همین شیوه را استفاده کنید. مراکز خرید نزدیک هتل و داخل شهر را جستجو کنید و کامنت‌های مربوط را بخوانید. من معمولن خیلی برای خرید وقت نمی‌گذارم یک روز یا حداکثر دو روز. مگر اینکه قصدم از سفر خرید باشد.

برای من این قسمت جستجو چنان دقیق و مفصل است که گاهی حتا نام کوچه‌ها را پیش از سفر می‌دانم. معمولن در قسمت یادداشت گوشی، نام و آدرس مکان‎‌هایی که قصد رفتن دارم می‌نویسم و در مقصد با توجه به شرایط از بین‌شان انتخاب می‌کنم. گاهی پیش از سفر و گاهی روز اول سفر برنامه‌ی سفر را می‌چینم. البته که گاهی بی‌برنامگی هم لذت‌بخش است و گاهی هم همه چیز طبق آن پیش نمی‌رود.

 

 پایان قسمت اول

به گمانم هر چه لازم بود پیش از سفر بدانیم را نوشتم. اگر سوالی دارید یا قسمتی برایتان مفهوم نبود، لطفن در قسمت دیدگاه برایم بنویسید.

قسمت دوم این مقاله بیشتر به سفرنامه شبیه خواهد بود. از روز اول تا روز آخر از تجربیات و احساساتم می‌نویسم. در این سفر چون از ابتدا قصد نوشتن سفرنامه داشتم تلاش کردم بیشتر از همیشه با مردم ارتباط بگیرم و برای اولین بار در زندگی برای صحبت به زبان انگلیسی پیش‌قدم شدم. از روز اول خجالت را کنار گذاشتم و از اشتباه در صحبت به زبان دیگر نترسیدم و چه لذتی داشت. همیشه صحبت به زبان ترکی برایم راحت‌تر از انگلیسی بوده است. شاید چون خودم از طریق گوش دادن یاد گرفته‌ام و شاید به خاطر سفر زیاد به ترکیه. اما این‌بار انگلیسی برایم الویت بود. چون هم دوباره یادگیری‌اش ا شروع کرده‌ام و  هم دلم می‌خواست علاوه بر مردم ترکیه با توریست‌های مختلف هم آشنا بشم.

برای خواندن ادامه‌ی این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید:

جشن پایان کرونا در کوش‌آداسی۲

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

9 پاسخ

    1. خیلی عالی بود😍👌خیلی قشنگ مینویسی نگار جانم👏👏 ،منتظر بقیه اش هستم عزیزم🌹

  1. چقدر شما روان مینویسی؟ آخه چجوری ؟؟؟؟
    یه اعتراف کنم؟ عنوان مطلب جذبم نکرد ،خواستم که نخونم .
    چند خط که خوندم دلم نمی خواست سفرنامه‌ات تموم بشه.
    بازم برامون بگو‌😍♥️♥️♥️

  2. جشن‌پایان کرونا عالی بود بخصوص تجربیات برای بستن چمدان که خیلی به من کمک کرد درمورد لباس ممنونم عزیرم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):